باشگاه اندیشه

مجموعه‌‌ای اندیشه‌ورز و انقلابی در حوزهٔ علمیهٔ مشکات

باشگاه اندیشه

مجموعه‌‌ای اندیشه‌ورز و انقلابی در حوزهٔ علمیهٔ مشکات

  • ۰
  • ۰

 رونمایی از کتاب «آینه» در مشکات، حضور دکتر رجبی دوانی

حجت الاسلام قاسمیان: در روایت تاریخی می‌توان دکوپاژ کرد

دکتر رجبی دوانی: باید با زبان هنر، چهره‏ ی عابس و بریر و حتی شمر را شناساند


مجموعه داستانی آینه که دربارهٔ ۸ شخصیت عاشورایی زیر نظر دکتر محمدحسین رجبی دوانی و حجت‌الاسلام‌والمسلمین قاسمیان نوشته شده، در حوزه‏ٔ علمیه‏ٔ مشکات پلایین رونمایی شد.

 دست‏اندرکاران این کار، جمعی از طلاب حوزه‏ی علمیه مشکات و جمعی دیگر از فعالان فرهنگی هستند که در موسسه‏ٔ خاکریز گرد هم آمده‏‌اند.

در این جلسه حجت‌الاسلام‌والمسلمین قاسمیان مدیر حوزهٔ مشکات، دکتر رجبی دوانی کارشناس تاریخ، علی‌اکبر والایی یکی از نویسندگان کتاب به سخنرانی پرداختند.


در صورت عدم نمایش ادامه‏ی متن، بر روی ادامه مطلب کلیک کنید...


به گزارش رجانیوز این مجموعه‏ٔ داستانی در قالب ۸ داستان جداگانه تدوین شده که کتاب صوتی را نیز در ضمیمه‎ی خود دارد. دست‏اندرکاران این کار، جمعی از طلاب حوزه‏ی علمیه مشکات و جمعی دیگر از فعالان فرهنگی هستند که در موسسه‏ٔ خاکریز گرد هم آمده‏اند.

*دو نفر شیعه، دو نفر فراری، دو نفر جامانده و دو نفر در اروگاه مخالف

در ابتدای جلسه‏ ی رونمایی، حجت الاسلام همتی مسئول موسسه خاکریز ضمن تقدیر از کمک‏های دکتر رجبی و حجت الاسلام و المسلمین قاسمیان، در خصوص این اثر و نحوه‏ی تدوین آن گفت:«یک سال و نیم پیش با عده‏ای از دوستان طلبه برای تولید داستان های تاریخی همراه شدیم. مجموعه‏ی آینه اولین اثر از سلسله کارهای در دست اقدام است. این مجموعه‏ی داستانی ۸ شخصیت محوری را در مواجهه با قیام عاشورا به تصویر می‏کشد. در این کتاب نشان داده شده که تصمیم این افراد منقطع از گذشته‏شان نبوده است. تلاش ما این بوده که این ۸ شخصیت را با تصویر کردن دو صحنه از زندگی‏شان از گذشته و زمان قیام، نشان دهیم و این سنت الهی را تصویر کنیم. دو نفر شهید کربلا هستند، دو نفر فرار می‏کنند، دو نفر شیعه‏ای هستند که نمی‏رسند به لشکر امام حسین(ع)، و دو نفر هم علیرغم این که می‏دانند حق با کیست در لشکر بنی‏امیه شرکت می‏کنند.»

همتی با تأکید بر نقش گذشته‏ی افراد در آینده‏ی آنها و با اشاره به مجموعه داستانی آینه تصریح کرد:«ریشه‏های انتخاب هر یک از شخصیت‏ها را باید در گذشته‏شان جست‏و‏جو نمود. تنها کسانی از معرکه‏ی الهی عاشورا عبور می‏کنند که در گذشته خودشان را آماده کرده باشند. إِنَّ الَّذینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطانُ بِبَعْضِ ما کَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلیمٌ.»

 


*خداوند نیز به زبان داستان صحبت می‏کند

حجت الاسلام و المسلمین قاسمیان، مدیر حوزه‏ی علمیه‏ی مشکات نیز ابتدا به جلساتی کرد که در فرآیند تدوین کتاب با نویسندگان آن تشکیل شده. وی همچنین از فعالیت‏های طلاب در خارج از حوزه و حضور اجتماعی طلاب استقبال کرد. مدیر حوزه‏ی مشکات در خصوص اهمیت کار انجام شده گفت:«قرآن می فرماید و لقد ضربنا فی هذا القرآن من کل مثل لعلکم تذکرون. ما در این قرآن از هر چیزی مثلی آورده‏ایم. این به معنای ضرب‏المثل نیست. قرآن اسم داستان‏ها را مثل می‏گذارد. این جا است که پایگاه داستان مشخص می‏شود که چرا خداوند به زبان داستان صحبت می‏کند. هر حقیقتی را به صورت داستانی گفته است. مثلا در سوره‏ی اعراف داستان بلعم باعورا را تعریف می‏کند و سپس مثلش را هم مثل کلب می‏داند. ذلک مثل القوم الذین کذّبوا بایاتنا، فاقصص القصص لعلکم یتفکرون. یعنی این قصه برای این است که مطالب عالیه را قابل فهم و تذکر کند، این ها را بگو که فکر کنند و درس بگیرند.»

وی ادامه داد:«در مورد تاریخ، امیرالمومنین(ع) به حارث همدانی می‏نویسند که و اعتبر بما مضی منها لما بقی منها. بعد توضیحی می‏دهند: فان بعضها یشبه بعضاً. مقاطع تاریخی شبیه به هم است. پاراگراف‏های تاریخی شبیه به هم اتفاق می‏افتد. تاریخ مثل موج سینوسی است که اتفاق می‏افتد. اگر قسمت‏های قبلش را درست بشناسید، علی(ع) می‏فرمایند پیش‏بینی بعدی هم می‏توانید بکنید.»

*پاراگراف‏های تاریخی باید به العاقبه للمتقین ختم شود

وی به اهمیت تعیین پاراگراف اشاره کرد و گفت:«.شناخت پاراگراف تاریخی که کجا شروع می‏شود، کجا تمام می‏شود و کجاست که شناخت کامل می‏شود، اهمیت دارد. گاهی مثلاً داستان را جایی تمام می‏کنیم که به والعاقبة للمتقین منجر نمی‏شود. مثلا داستان کربلا را نمی‏توان در همان لحظه تمام کرد، باید داستان را به جایی رساند که به والعاقبة للمتقین برسد. به فرموده آقای جوادی والعاقبة للمتقین ته هر پاراگرافی است.» حجت الاسلام قاسمیان افزود:«این پاراگراف‏ها ناشی از تحلیل‏ها است. این را باید بر اساس سنن اجتماعی الهی معنادار کرد. بر اساس آن سنن باید باشد. وگرنه هر داستانی را می‏توان به طرق  مختلفی تحلیل کرد. این که بتوانید بر اساس سنن تعریف و تحلیلش کنید، این می‏شود همان فاقصص القصص لعلهم یتفکرون. صحنه‏های اجتماعی همین انقلاب خودمان را می‏توانید به طرق مختلف تعریف و تحلیل کنید. لذا جا دارد که قصص در قرآن به این فراوانی باشد و قرآن به آن تذکر دهد.»

مدیر حوزه‏ی مشکات به اثر توجه به سنت‏های الهی در تفسیر قرآن نیز اشاره کرد و توضیح داد که برخی همه چیز را با طبیعیات عالم تحلیل می‏کنند. او همچنین به ارتباط خود با مستندسازی‏های آرمان و سفیر و... اشاره کرد و گفت:«باید در همه‏ این کارها ببینیم حرف اصلی، اساس قرآنی دارد یا نه. در مورد این کتاب، باید دانست که این تحلیل درستی نیست که بگوییم یک شخص و امام حسین(ع) یک مرتبه اتفاقی کنار هم قرار گرفته‏اند. همین‏طوری کسی در احد اشتباه نمی‏کند؛ سابقه دارد و مقدمه‏سازی. اصلا حرف بدی است که بگویید یک دفعه حرّ به امام حسین(ع) رسید، ولی طرمّاح نرسید. کسی که جمل نمی‏رود، صفین می‏رود، بعد عاشورا نمی‏رود، بعد ۴ هزار آدم جور می‏کند به میدان می‏آید، این یک سابقه‏ای دارد. اگر طرماح این کار را می‏کند، سابقه دارد. باید این سابقه را دقیق بررسی کنیم.»

*در روایت تاریخی می‏توان دکوپاژ کرد

وی افزود:«در طراحی داستانی هم من از حضرت آقا پرسیدم فرمودند مجاز است. ایشان در بحث مقتل مثال زدند. به تعبیر من، دکوپاژ صحنه مجاز است. مثلا ایشان مثال زدند که یکی از در وارد می‏شود، می‏توان این را در داستان پر و بال داد. به ایشان گفتم یعنی به قول سینمایی‏ها صحنه دکوپاژ بشود؟ فرمودند: بله. این یعنی جایی که داستان ندارید، ولی حواشی را می‏توانید حول اصل داستان بپینید. مثلاً نوع برخی علاقه‏ها به خانواده و همسران خیلی مهم است که این سبک از علاقه‏مندی کجا می‏تواند فرد را زمین بزند.»

حجت الاسلام و المسلمین قاسمیان گفت:«پس قصه مهم است، پاراگراف‏بندی مهم است، "انما استزلهم الشیطان ببعض ما کسبوا" مهم است. به واسطه‏ی کاری که کرده بودند، در احد لغزیدند. اتفاقی نبود. سراسر قصه‏ها هم همه‏اش همین است که یک نفر درگیر با گذشته‏ی خودش است.»

 

*خاصیت داستان اثرگذاری است؛ این خاصیت را لزوماً تاریخ‏خوانی ندارد

در ادامه ‏ی این نشست علی‏ اکبر والایی؛ یکی از نویسندگان کتاب نیز گفت:«داستان دینی نوشتن، همیشه دشواری‏هایی داشته و دارد. خیلی از دوستان همیشه در صحبت‏های خودمانی این را می‏گویند که داستان دینی نوشتن سخت است. یک زمانی قصه‏ی فرماندهان شهید جنگ را می‏نوشتیم، طرف حسابمان خانواده‏های شهدا بود. مستندمان هم مصاحبه‏های پیاده شده بود. همین داستان که نوشته می‏شد، خانواده‏ی شهید می‏گفت این جاش این طوری نبود. در صورتی که می‏گفتیم مستند به مصاحبه است و خودمان اضافه نکردیم. فقط وجه داستانی اضافه شده. حالا در داستان دینی، به خصوص در مورد ائمه(ع)، به خصوص در مورد عاشورا، کار خیلی سخت می‏شود؛ چون مدعی میلیونی است، همه‏ی افراد، دغدغه‏مندان، طلاب، آیات عظام و... همه نظر می‏دهند و اعتراض می‏کنند و... . لذا سخت است. ضمن این که همه‏ی این بزرگواران می‏گویند کاری است که نشده و باید بشود و جا دارد بشود و... . ولی باید توجه داشته باشیم داستان که گفته می‏شود به هر حال از عناصر داستانی هم در آن استفاده می شود. ما داریم داستان را مطالعه می‏کنیم که قرار است از آن تأثیر و حس بگیریم و از آن لذت ببریم. خاصیت داستان همین تاثیرگذاری است. از تاریخ خواندن شاید فقط آموزه‏هایمان زیاد شود و تأثیر نگیریم، ولی وقتی داستان می‏خوانیم، نسبت به آن واقعه‏ی داستانی حس درونی پیدا می‏کنیم، قلبمان با شخصیت‏های تاریخی مأنوس می‏شود و همذات پنداری عمیقی می‏کنیم. این از مطالعه‏ ی تاریخ و مقالات علمی حاصل نمی‏شود.»

*در کتاب آینه خود ائمه روایت نشده‏اند؛ اصحاب و پیروان روایت شده‏اند

والایی ادامه داد:«یک صحبت دیگری هم در میان هست. این حریم قدسی است. نمی‏توانیم نزدیک شویم و حس ائمه(ع) را انتقال دهیم. این حریم خیلی مقدس است. نزدیک شدن سخت است و نمی‏شود نوشت و... . سختی‏هایش عواقب و پیامد دارد. ولی خُب، این کاری که این جا انجام شد، نشان داد که ممکن است و اثبات کرد که می‏شود کارهایی انجام داد.»

والایی همچنین افزود:«داستانی که در کتاب آینه نوشته شده در مورد خود امام حسین(ع) و ائمه(ع) نیست؛ خود ایشان را روایت نکرده‏ایم که حسشان چه بود، ولی به اصحاب و پیروان و یارانشان پرداخته‏ایم. این عین این است که داستان امام حسین(ع) را روایت کنیم. اگر وارد آن حریم قدسی می‏شدیم قطعاً کار ضربه می‏خورد. قلم هم قاصر است از مقام والای ائمه(ع) و هرچقدر نویسنده تلاش کند حق مطلب را نمی‏تواند ادا کند. ولی در مورد اصحاب که نوشته می‏شود، همه‏ی ویژگی‏های امام(ع) را که می‏خواهیم بگوییم در لایه‏ای در او هم هست. شجاعت، اخلاق، ایمان و... این‏ها همه تجلی همین ویژگی‏های امام(ع) در وجود یارانش است. این قصه را که خوب روایت کنیم، انگار که داستان امام(ع) را گفته‏ایم. این نزدیک شدن به آن حریم است.»

وی باعد از ذکر این دشواری‏ها، به لذت روحی وصف‏ناشدنی نوشتن یک اثر در مورد عاشورا و ائمه(ع) اشاره کرد و توضیح داد که این لذت را فقط یک نویسنده می‏تواند درک کند.

 

*هنر زبان احساسات انسان است

دکتر رجبی دوانی نیز طی سخنانی در این نشست گفت:«در  اینکه ارائه‏ی معارف با زبان هنر و ادبیات راه موفق و مؤثری است، شکی نیست. چرا که هنر با طبع انسان سازگار است و سواد و تخصص و ویژگی‏های ممتاز و استثنایی را نمی‏طلبد. هنر با ذات و خوی و خصلت انسان سازگار است و زبان احساسات انسان است.»

*آیت‏ الله بروجردی از مکتب اسلام تعریف کردند

او همچنین گفت:«در مورد داستان‏های مذهبی پیش از انقلاب اسلامی، شاید فضل تقدم در این قضیه به پدر مرحومم برگردد. ایشان سال ۱۳۳۷ داستان‏های اسلامی را در مجله‏ی مکتب اسلام، که مورد تقدیر آیت الله بروجردی قرار گرفت، می‏نوشت. من خاطرم هست ایشان به عنوان مرجع مطلق تقلید، تقدیر کردند. وقتی آیت‏الله سبحانی و آیت‏الله نوری و پدرم و... مکتب اسلام را راه انداختند، خوف این را داشتند که از طرف مرجعیت تایید نشود. چون سابقه نداشت مجله از طرف حوزه چاپ شود. بعد از چاپ مجله، آیت الله بروجردی پدرم را فراخواندند و از اصل کار تعریف کردند. گفتند الازهر دارد، چرا شیعه نداشته باشد. من هم داستان‏های اسلامی را بدون امضا می‏نوشتم. پرسیدند این داستان‏ها نوشته‏ی کیست؟ گفتم خودم. ایشان بسیار تقدیر کردند و جایزه‏ی قابل توجهی دادند. بعداً داستان راستان نوشته شد و کتاب سال یونسکو شد. مهدی آذر یزدی هم "داستان‏های خوب برای بچه‏های خوب" را نوشت. یک داستان پیامبران هم نوشته شده بود. ولی ما واقعاً در داستان‏های مذهبی کمبود داشتیم. به برکت انقلاب بود که می‏بینیم در سطح گسترده‏ای این هنر ارائه شد و طیف وسیعی را در بر گرفت.»

*انیمیشن شاهزاده روم جای تقدیر و تشکر دارد

رجبی دوانی به قالب‏هایی چون سینما و انیمیشن هم برای طرح معرفت دینی اشاره کرد. وی افزود:«ااخیراً هم انیمیشنی در مورد مادر بزرگوار امام زمان(ع) به نام شاهزاده روم ساخته شد. بنده را برای اکران تخصصی‏اش دعوت کردند. واقعاً جای تقدیر و تشکر دارد. هم از نظر محتوایی که به آن پرداخته شده و هم از نظر کیفیت بالای هنری. از نظر فنی دست کمی از غرب ندارد. از نظر کیفیت هم دست کمی از آثار خوب غربی ندارد. بعداً شنیدم وقتی آقا با خانواده و نوه‏ها دیده بودند، بسیار تقدیر کرده بودند.»

*باید با زبان هنر، چهره‏ی عابس و بریر و حتی شمر را شناساند

وی معرفی حقیقت اهل‏بیت(ع) و دفاع از آنان را تضمین کننده‏ی نجات و فلاح دنیا و آخرت دانست و گفت:«در زمان خلافت امیرالمومنین(ع) یکی از اصحاب ایشان و در واقع متصدی بزرگترین رسانه‏ی زمان حضرت(ع) مسئله‏ای برایش پیش آمد. در گذشته بزرگترین و موثرترین رسانه، شعر بود. این هم هنر است دیگر، شعر برای عرب بسیار مهم بود؛ از پیش از اسلام تا مدت‏ها بعد از اسلام. این بزرگترین رسانه بود. اگر حاکمی بعد از اسلام شاعر زبردستی داشت، یک امتیاز خیلی مهمی در مقابل دشمنانش داشت. پیامبر(ص) شاعری داشت به نام حسان بن ثابت که بارها با سرودن اشعار زیبا و به موقع باعث خرسندی حضرت(ص) و دعای ایشان شد. البته معرفت آن را نداشت که خدمت امام علی(ع) قرار گیرد. دعای پیامبر(ص) هم در مورد او مشروط است. همین طور امام علی(ع) نجاشی شاعر را داشت که در جنگ صفین با اشعار بسیار زیبا و به جا، نه تنها در سپاه حضرت(ع) که در سپاه معاویه تأثیر فوق العاده گذاشت. باعث تقویت روحیه‏ی زیاد در سپاه حضرت(ع) و ثانیاً باعث تضعیف روحیه دشمن شده بود. همین نجاشی یک خلافی انجام داد، در ماه رمضان روزه هم بود، فریب یک دوست فاسقی را خورد که او را مهمان کرد به غذا خوردن، بعد از خوردن غذا در ظهر ماه رمضان، او را دعوت به شراب‏خواری کرد و او فریب خورد. مست کردند، عقل از دستشان رفت، سروصدا و عربده‏کشی کردند. مردم فهمیدند، شرطه‏ها ریختند داخل خانه و صاحبخانه‏ی فاسق گریخت و نجاشی دستگیر شد و به نزد حضرت(ع) آورده شد. آنجا عقلش برگشت و بسیار هم شرمنده شد و خجالت کشید. علی(ع) چه عظمتی دارد که ملاحظه‏ی مسائل سیاسی را نکرد که ایشان مسئول بزرگترین رسانه مثلا صدا و سیمای امروزی است. اگر این را حد بزنم اصلا کلّ صدا و سیما را از دست می‏دهم. حضرت(ع) حد را جاری کردند. هم ۸۰ ضربه به خاطر حد شرابخواری و هم مقداری تعزیر به خاطر شکستن حرمت ماه رمضان. او التماس کرد اما حضرت(ع) انعطاف نشان نداد. رییس قبیله‏ی او آمد گفت نجاشی با این کار غلطش آبروی ما را برده است. اگر او را حد بزنید قبیله‏ی ما دیگر سر بلند نمی‏تواند بکند. شما نکنید. حضرت(ع) فرمود خطایی کرده، شلاقش را می‏خورد و موقعیتش را هم دارد. او تهدید کرد که اگر شلاق بزنید حمایت قبیله‏ی ما را دیگر نداریم. حضرت(ع) فرمود خشم خدا را به حمایت شما بخرم؟ حد زده شد. شبانه این دو نفر پیش معاویه فرار کردند. معاویه وقتی شنید این‏ها آمدند، جشن گرفت. واقعاً جشن گرفت و همه را دعوت کرد که بزرگترین رسانه را از علی(ع) گرفتم. معاویه شروع کرد بدگویی و ناسزاگویی به علی(ع). عبدالله بن طارق که رییس قبیله‏ی نجاشی بود گفت دهانت را ببند. حق نداری در مورد علی(ع) این طور بگویی. معاویه گفت: مگر شما از او فرار نکردید؟ گفت: چرا! ولی ما از عدل او گریختیم! او حکم خدا را خواست اجرا کند ما ظرفیت نداشتیم. شروع کرد به بیان فضائل حضرت(ع). چنان بیان کرد که اصلاً مجلس برای معاویه نتیجه‏ی عکس داد. مجلس به هم خورد. خبر این قضیه به علی(ع) رسید که این آدم در جلوی معاویه این طور فضائل شما را بیان کرد. علی(ع) فرمود به خدا قسم اگر همان موقع مرگش می‏رسید شهید از دنیا رفته بود. شما ببینید قبلش چه گناهی کرده بود، فرار کرده بود. ولی همین که بیان فضائل حضرت(ع) در جایی که ایشان مظلوم است کرده است، نه تنها گناهش پاک می‏شود بلکه شهید محسوب می‏شود.»

رجبی دوانی بعد از ذکر این داستان گفت:«لذا عزیزانی که این اثر را پدید آوردند، هر چند مستقیم به امام حسین(ع) نپرداخته‏اند، ولی هر چه که به حضرات(ع) منسوب باشد، عابس و بریر و... شاگردان این مکتبند و به نام امام حسین(ع) هویت پیدا می‏کنند. حتی راجع به شمر هم بنویسید و چهره‏ی واقعی‏اش را بشناسانید، این هم خدمت به اهل بیت(ع) است.»

 

*برایم جالب بود که حوزه علمیه مشکوة برای خودش این وظیفه را تعریف کرده است

رجبی دوانی گفت:«برایم جالب بود که حوزه علمیه مشکوة برای خودش این وظیفه را تعریف کرده است که از این طریق هم وارد شود.» او ادامه داد:«علامه امینی صاحب الغدیر است. فرزندش نقل کرده بود که بعد از رحلت ایشان، او را در خواب دیدم و دیدم که مقام عظیمی دارد. گفتیم این مقام به خاطر الغدیر است؟ فرمود خیر. به خاطر تداوم بر زیارت عاشورا است. یعنی فکر نکنیم کسی باید در حد علامه امینی باشد که بتواند به آن جایگاه برسد. همین زیارت را با اخلاص بخوانید.»

او ادامه داد:«شبکه افق هم برنامه‏ای در مورد مرحوم نجفی مرعشی نشان داد، برایم جالب بود که این مرد بزرگوار که این کتابخانه بزرگ را فراهم کرده و خدمات عظیم کرده، همه‏ی اینها یک طرف، عرض ادبش به حضرت سید الشهداء(ع)، آن لباسی که در عزای ایشان می‏پوشیده و آن منبرش در عزای ایشان یک طرف. چشم امید او به این طریق است. می‏داند که خدا از این طریق بیشتر عنایت می‏کند. هرچه می‏توانید در این عرصه وارد شوید و خدمت کنید.»

  • ۹۴/۰۳/۰۲
  • باشگاه اندیشهٔ حوزهٔ علمیهٔ مشکات

مؤسسه خاکریز

کتاب آینه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی